-
غمکده
دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 16:20
زندگی غمکده ای بیش نبود... سهم من جز غم و تشویش نبود... به کدام خاطره اش خوش باشم؟... که کدام خاطره اش نیش نبود؟
-
دلگیر نباید شد....
دوشنبه 28 فروردین 1391 15:03
از آدمها دلگیر نشو...نیش زدن طبیعت شونه...سالهاست که به هوای بارانی میگویند؛ خراب...
-
به سلامتی خودمون....
دوشنبه 28 فروردین 1391 14:56
به سلامتی خودمون که همیشه اونی شدیم که بقیه میخوان ولی هیچکس اونی نشد که ما میخواستیم...
-
یه داستان عاشقانه توپ
پنجشنبه 24 فروردین 1391 13:23
اسم من فرهاد هست ماجرا مربوط می شه به سال پیش وقتی که تازه دوم دبیرستان رو تموم کرده بودم ی ه دختر رو که اسمش لیلا بود چهار سال بود دوست داشتم و برای اینکه یه کلمه باهاش حرف بزنم روزشماری می کردم و شب و روز نداشتم هر شب که همه می خوابیدن بیدار می شدم تو عالم خودم باهاش حرف می زدم .یه روز که گوشیم دستم بود دیدم از یه...
-
ابر من
سهشنبه 16 اسفند 1390 09:37
در این پاییز غمگین حس و حالم را نمیفهمی دروغ چشمهای بی خیالم را نمیفهمی کجایی ابر من میسوزم و بر من نمیباری چنان دوری که عمق اشتعالم را نمیفهمی در این پاییز غمگین حس و حالم را نمیفهمی دروغ چشمهای بیخیالم را نمیفهمی من از هر لحظه ات یک روز بی اندوه میسازم تو اما وسعت اندوه سالمَ را نمیفهمی دلت آنسوی آبی ها شروع تازه می...
-
سوال مذهبی دوستم!!!!!
جمعه 12 اسفند 1390 23:29
امروز با دوست دخترم بیرون بودم،تا رسیدم خونه دست کردم تو جیبم دیدم گوشیم نیست! زنگ زدم کسی جواب نداد ! مسیری رو که پیاده اومده بودم برگشتم،نبود! منم جوگیر!!! گفتم : خدایا اگه پیدا بشه یه گوسفند میکشم!!! خلاصه با حال و روز داغون برگشتم خونه زنگ زدم به دوست دخترم گفتم: عزیزم... من گوشیم گم شده، اگه زنگ زدی یا اس.ام.اس...
-
با تو ام!!!!!!
جمعه 12 اسفند 1390 23:06
================== هـ ــــــی تــــــــــــــــــو . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . شمـا، بله با شمام؟ چرا کارنمی کنی نشستی به جای کار وبلاگ میخونی؟ حتماً یارانه هم می خوای و ادعا داری که مملکت هم خر تو خره؟
-
خاطرات یه دختر دانشجو
جمعه 12 اسفند 1390 21:15
اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون. سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از پسرای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته! یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد! با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم:...
-
فک میکنی دیونه نیستی؟؟؟
دوشنبه 17 بهمن 1390 22:52
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان پزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ >>>روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. >>>من گفتم:...
-
زود قضاوت نکن!!!!
یکشنبه 16 بهمن 1390 21:38
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد: پدر نگاه کن درختها حرکت...
-
خودتو زیاد تحویل میگیری؟؟؟
یکشنبه 18 دی 1390 18:20
تست هوش از بچههای کودکستان سوال زیر پرسیده شد: «اتوبوس شکل زیر به کدام طرف حرکت میکند؟» به دقت به شکل نگاه کنید. جواب سوال بالا را میدانید؟ تنها دو جواب وجود دارد: «چپ» یا «راست» دربارهاش فکر کنید ... هنوز نمیدانید به کدام طرف حرکت میکند؟ عیبی نداره تمام بچه کودکستانیها جوابشان این بود: به طرف چپ. وقتی از آنها...
-
به خانوما برنخوره لطفااااااااااااااا
یکشنبه 4 دی 1390 22:17
اگه زن بگیری ضرر مییکنی هاااا: باور نداری؟ "متن زیر رو بخون اونوقت خودت قضاوت کن" جیبها تو Search می کنه پولاتو Delete می کنه خانوادتو Edit می کنه ارتباط با دوستاتو Cut می کنه دوستهای خودشو Paste میکنه موبایل تو Scan می کنه خوشی هاتو Cancel می کنه اموالتو Rename میکنه هر چی قربون صدقش بری تو...
-
گور بابای دنیا.....
یکشنبه 4 دی 1390 21:54
-
عشق هم عشق دانشجویی!!!!!!!!!!!!!
شنبه 3 دی 1390 00:21
یه دانشجو عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد . . . اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما...
-
برادرانه عرض میکنم...
جمعه 25 آذر 1390 23:09
پروردگارا مرا آن ده که خودم بیشتر حال می کنم ..! .. *** نمیدانم با سیب به زمین آمدم یا گندم اما میدانم با آب انگور به آسمان میروم ! * گاهی وقتا به جای خاموشی در جواب ابلهان ، باید یه مشت بخوابونی زیر چشمش ! .... * تا حالا دقت کردین زن ها وقتی لباس میبینند هیجان زده میشوند و مرد ها وقتی هیچ لباسی نمیبینن ... * بروسلی...
-
تقدیم با عشق....
جمعه 25 آذر 1390 23:04
گهر ههموو دنیا ببیته وینهی وهنهوشهو چنور گهر سهرزهوی ههمووی ببی بهیهک پارچه لهگولی سور بهچی ئهچی ؟؟؟ کهنهتوانم تهنها گولیک بهم بهوکهسهی خۆشمدهوی
-
عاقبت عشق
جمعه 25 آذر 1390 22:00
پرسید که چرا دیر کرده است؟ نکند دل دیگری اورااسیرکرده است ؟ خندیدم و گفتم:اوفقط اسیرمن است تنها دقایفی تاخیرکرده است . گفتم: امروز هوا سردبوده است شاید موعود قرار تغییر کرده است . خندید به سادگی ام آینه گفت:احساس پاک،تو را زنجیر کرده است . گفتم:از عشق من چنین سخن مگو .... گفت:خوابی؟سالهاست که دیر کرده است . در آینه به...
-
۴تا عکس بسیارررررررررررر زیبا
جمعه 11 آذر 1390 21:19
-
خدانکنه زنت رئیست بشه
جمعه 11 آذر 1390 21:02
تا حالا پیش خودتان تصور کرده اید که اگر روزی زن شما ، در محل کارتان ، رئیس شما بشود ، چه عواقبی خواهد داشت ؟ اگر مایلید تا گوشه ای از عواقب شوم این وضعیت را دریابید ، این مطلب را تا آخر ، به دقت مطالعه کنید ! اگر یکروز ، چند ساعت دیر به محل کارتان برسید ... واکنش همسر/رئیس شما : این چه موقع اومدن به سر کاره ؟ می دونی...
-
جالبترین انشاء
جمعه 11 آذر 1390 21:00
انشای جالب یک دانش اموز!!
-
تیکه هم تیکه های استاد
جمعه 11 آذر 1390 00:03
مشهور است که مرحوم دکترکی نیا - پدر جرم شناسی ایران-در اوایل انقلاب در دانشگاهی پزشکی قانونی تدریس می کرده است . متناسب با بحثی که داشته روی تخته عکس آلت تناسلی مرد را می کشد .. یکی از دانشجویان دختر ناراحت شده و اعتراض میکند . دکتر در پاسخ می گوید : دخترم دانشکده پزشکی توی اتاق تشریح اصلش رو میگیرن توی دست باهاش ور...
-
تفاوت عشق و ازدواج
سهشنبه 5 مهر 1390 14:58
" تفاوت ازدواج و عشق یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز...
-
بخونی خالی از لطف نیس..........
سهشنبه 5 مهر 1390 14:56
چنگیزخان و شاهین اش یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید. اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند....
-
خلاصه زندگی
دوشنبه 6 تیر 1390 12:23
صادق هدایت: زندگی در 5 شیشه خلاصه می شود
-
به خودتم میگی مرد....!!!؟؟؟
شنبه 14 خرداد 1390 00:42
-
یه شهر بارانی از داخل هواپیما
شنبه 14 خرداد 1390 00:35
عکس/ یک شهر بارانی از داخل هواپیما
-
من میمیرم!
جمعه 13 خرداد 1390 23:38
دارم می میرم ! اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم گفت: من رفتنی ام! گفتم: یعنی چی؟ گفت: دارم میمیرم گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟ گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد....
-
حتما بخوووون
جمعه 13 خرداد 1390 23:34
یک خانم و یک آقا که سوار قطاری به مقصدی خیلی دور شده بودند، بعد از حرکت قطارمتوجه شدند که در این کوپه درجه یک که تختخواب دار هم میباشد ، با هم تنها هستند و هیچ مسافر دیگری وارد کوپه نخواهد شد . ساعتها سفر در سکوت محض گذشت و مرد مشغول مطالعه و زن مشغول بافتنی بافتن بود . شب که وقت خواب رسید خانم تخت طبقه بالا و آقا تخت...
-
به خود بیاییم....
جمعه 13 خرداد 1390 22:32
دیدن همیشه خوب است خواه دیدن آن زیبا یی ها باشد خواه دیدن این زیبایی ها شاید کلاسی که ما در آن درس می خوانیم از این هم ویران تر باشد شاید پای پوشی که با آن می خواهیم در صراط مستقیم قدم بر داریم از این هم کهنه تر باشد شاید آب گوارایی که می نوشیم از این هم کثیف تر باشد شاید باری که بر دوشمان است از این هم سنگین تر باشد...
-
خدا وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پنجشنبه 29 اردیبهشت 1390 17:11
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد. مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟ آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا...